«چگونگیِ» آموزشِ تاریخ و روشهای آموزشِ این رشته، مدت نسبتاً طولانی است که در غرب مورد توجه صاحبنظرانِ آموزشِ تاریخ و علوماجتماعی قرار گرفته است. به رغمِ دیرپایی این کوشش در فضای آکادمیکِ غرب، چنین توجهی در کشور ما سابقۀ درازی ندارد و میتوان مدعیشد که در این ساحت ما در ابتدای راه هستیم. این مسیرِ کمتر مشی شده در کشور ما با ترجمۀ آثاری آغاز شده و همچنان نیز ادامه دارد. در کنارِ روشهای معمول و مألوفِ آموزش تاریخ در ایران و جهان، به کارگیریِ داستانهای تاریخی که رمانهای تاریخی نیز جزو آن هستند، کمتر مورد توجه دبیرانِ تاریخ در کلاسهای درس بوده است. منابع موجود در آموزشِ رشتۀ تاریخ- کتب درسی- عمدتاً، یگانۀ درسنامۀ دبیران در افزایشِ فهم دانشآموزان هستند؛ شاید اگر پیمایشی دانشگاهی در خصوصِ میزانِ علاقۀ دانشآموزان به درس تاریخ انجام پذیرد، میزانِ علاقۀ آنها به کتابِ درسی تاریخ و فهمی که برای آنها رقم خورده معیاری برای میزانِ علاقۀ به تاریخ باشد. فرضِ ما این است که داستانهای تاریخی به سببِ بهرهای که از انعطاف و روایتمندیِ سیال دارند میتوانند علاوه بر افزایش «فهم» دانشآموزان، موجب افزایش علاقهمندی و درک بیشتر آنها باشند. در این مقاله کوشش کردیم تا ضمنِ بررسی مزایای استفادۀ از داستانهای تاریخی در آموزشِ تاریخ و نقشِ آنها در افزایشِ «فهم» فراگیرانِ درسِ تاریخ، چند داستان تاریخی مشهور را نیز معرفی کنیم.