بسط تئوری های شناخت‌شناسی و دیدگاه‌های یادگیری در آموزش اثربخش جغرافیا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

چکیده

تفکر، دلمشغولی اندیشمندان در حوزه­های معرفت و شناخت است و همین نکته دلیل بر گستردگی و عمق معانی آن است. امروزه آموزش با دو سؤال، بر پایه "چه " و "چگونه" رو دررویی می­کند. اینکه چه چیزی را آموزش می­دهیم مهم است. اما مهمتر این است که این آموزش را چطور و چگونه و برای چه مقصودی انجام می­­دهیم. شناخت­شناسی یا اپیستومولوژی از یک سو به عنوان ضرورت سازماندهی آموزش و نیز به عنوان خط رابط آموزش هدفمند، جهت دهندۀ مطالعه حاضر است. آموزش جغرافیا برپایه نظریه­های یادگیری به منزله ورود به قلمرو فراگیران و دانش­آموزان و نحوه پردازش تفکرآنان برای زندگی و ارتباط با محیط، به ویژه در جهان شبکه­ای عصر حاضر است. این مقاله برای رمزگشایی مفاهیم و موضوع مورد بررسی، برای تحلیل، تلفیق و سنتز یافته­ها با یکپارچه­نگری با رفت و آمد بین ماکرو- میکرو یا قیاس- استقراء تلاش می­کند چشم­انداز جغرافیای آموزشی و آموزش جغرافیا را در مسیری کمتر شناخته شده در منابع موجود، پیش روی خوانندگان، به ویژه تعلیم­دهندگان این علم قرار دهد.

کلیدواژه‌ها